عید سعید غدیر خم ( مدح علی علیه السلام )
گوشها باز که امروز هـزاران خبراست خبری خوبتر از خوبتر از خوبتراست صف ببندید که هنگـام نمـاز روح است در گشایید که جبریل امین پـشـت در است همگی عیــد بگیرید که عیـد آمـده است این همان عید خــدای احــد دادگر است سـورۀ مائده خوانید که صد مائــده نـور از خــدا در دل هر آیـۀ آن مستتر است هـرطرف مینگرم قـافـله در قـافلـه دل هر دلی بال زنـان سوی علی رهسپر است این همان عید غدیر است که در خم غدیر گوشها یکسـر بر خطبـۀ پیغامبـر است خطبۀ ختم رسل حکم خدا مدح علی است خطبهای که سندش مسـتند و معتبراست ایها الناس هر آنکـس که منـم مــولایش این عـلی تا به قـیـامت؛ ورا راهبراست این علی بعد نبی رهبر و مولای شماست این علی منجی یک خلق به موج خطراست این علی وجه خــدا چشم خدا گوش خدا این علی دست خدا بازوی فتح و ظفر است من همان شهرعلومــم همه باشید گــواه که علی تا ابدالدهر بر این شهر در است این امام است امـام است امام است امام که امامت به وجودش همهجا مفتخر است چشم،بینورعلی تا صف محشرکور است دین بی مهرعلی پیکربیدست وسـراست شررنارهمان بغض علی بغض علی است مهراو پیشِ روی آتش دوزخ سپر است بــه تمـام بــشـر اعــلام کند ختــم رسـل که علی بـن ابیطالب خیــرالبــشر است خصم او را پسر مـادر خـود بایـد خواند غیراز این چاره نداریم که او بیپدراست بینمــازی است اگـر بیعلی آرید نـماز این نمازی ست که اجرش همه نار سقراست مُهر پروندۀ اعمال شما مهرعلــی است بیعلی طاعت کونین زیان و ضرراست گر دو صد کوه طـلا در ره معبود دهید بی تـولّای علـی جمله هـوا و هــدراست هرکه شدخصم علی خصم نبی خصم خداست در حقیقت ز زنـازاده زنا زادهتـر است دشمـن آل محــمّـد چـو بــه محـشـر آیـد آتش خشم خدا از نـفـسش شعلهور است به سر دوش رسول و به کف پای علی بنـویسید عـلی بـت شکـن بیتبــر است بـیولایش نفسـی گـر بــزنــد جبــراییل کمترازمرغ زمین خوردۀ بیبال و پراست جنـت از مهـر مـحبّان علـی شاخـۀ گـل دوزخ از بغض غلامان علی یک شرر است بی تولّای علــی نیـست رسـالت کــامـل ثمـر باغ نبــوّت همه از این شجـراست نخــلهــا جملــه گــواهـند خــدا مـیداند که علی تشنه، ولی تشنۀ اشک سحراست سجده بیمهرعلی سجدۀ باطل به خداست روزه با بغض عـلی نیز گناه دگر است جنّت وکوی علی هست چو یک قطعه زمین کوثر و مهر علی قصۀ شیر و شکراست صورت حق وعلی صورت غیب است وشهود طلعت احمدو او سورۀ شمس و قمر است میثم این فخرتورابس که ازاین مزرع عمر نخل سرسبز تو را بار ولایت ثـمراست |